بیش از ده سال من به بازیهای ویدیویی معتاد بودم. این اعتياد خيلي بر زندگي من تاثير گذاشت. از جمله باعث شد در پانزده سالگي ترك تحصيل كنم. در نهايت والدينم برايم كاري پيدا كردند، بنابراين من هم مثلا شاغل شدم. ميگويم “مثلا” چون ماهها وانمود كردم كه سر كار ميروم. هر روز ساعت 7 صبح، پدرم مرا به رستوراني كه در آنجا قرار بود آزمايشي آشپزي كنم، پياده ميكرد. بعد از رفتن پدر، من از خیابان رد میشدم و با اتوبوس به خانه برمیگشتم، مخفیانه از پنجره وارد میشدم و میخوابيدم. تمام شب را بيدار ميماندم و به بازيهاي ويدويي مشغول ميشدم. حقيقت اين است كه نميخواستم اين قبيل كارها را انجام دهم، صرفا انجام ميدادم. اعتیاد، رفتارهایم را داشت کنترل میکرد.
سه سال پیش تصیم گرفتم تغییری ایجاد کنم. من به تازگی از ونکوور به خانهام در کلگری کانادا برمیگشتم و نتوانستم بر این احساس ناامیدی شدیدم غلبه کنم. سپس با الهام از چالشهای جدیدم به جزیره ونکوور نقل مکان کردم. به مدت پنج ماه متوالی در 1 ساعت در روز بازیهای ویدویی انجام میدادم. احساس میکردم یک شکست خوردهام و متاسفانه این احساسی بود که کاملا بر آن واقف بودم. بنابراین من هم مثل هرکسی در چنین مواقعی در گوگل جستجو کردم و جوابهایی پیدا کردم:
پاسخهایی که پیدا کردم فوقالعاده خستهکننده بودند. به من پیشنهاد مرکردند بیشتر مطالعه کنم در حالی من برای فرار از مطالعه، بازیهای ویدیویی میکردم. یا پیشنهاد میداد با دوستانم وقت بگذرانم، آن هم زمانی که همهی دوستانم بازیهای ویدیویی انجام میدادند. و پس از چند ماه، درسهای کلیدی آموختم که منجر به پیشرفتهای بزرگی در بهبودی من شد. از آنجا که میدانستم بسیاری با این اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند، تصمیم گرفتم داستانم را به اشتراک بگذارم.
من یک پست وبلاگی آنلاین با عنوان ” چگونه بازیهای ویدیویی را برای همیشه ترک کنیم” نوشتم و پاسخ، غافگیرانه بود. اما آیا اعتیاد به بازیهای ویدیویی واقعا مشکل بزرگی است؟ منظورم این است که ما در اینجا درباره بازیهای ویدویی صحبت میكنيم. مطمئنا، ممن تجريه شخصي خودم ار درباه آن داشتم،اما آيا اين مشكل برای همه پیش میآید یا من یکی از بدشناسها بودم؟
تحقیقات کنونی نشانمیدهد که 97 درصد از جوانان بازیهای ویدیویی انجام میدهند كه معادل 65 ميليون كودك 2 تا 17 سال در ايالت متحده است كه سريعترین شیوع در میان کودکان 2 تا 5 ساله است. در بریتانیا بیش از 10 درصد کودکان 2 تا 5 ساله میدانند که چگونه با یک برنامه گوشی هوشمند کار کنند ولی نمیدانند چگونه کفشهای خود را ببندند.
متاسفانه بحث پیرامون بازیهای ویدوییی بیشتر بر این موضوع متمرکز شده که آیا باید بازی کنید یا نه؟ مثل این است که بگویید آیا باید بخوریم یا نه؟ اگر بتوانی در حد اعتدال این کار را انجام دهی خوب است، اما اگر نتوانید، چه میکنید؟ اگر در حال حاضر در خانه گیر کرده اید و بازیهای ویدیویی انجام میدهید، و میخواهید ترک کنید ولی نمیدانید چطور، یک لحظه تصور کنید که این چه احساسی در شما ایجاد میکند؟ آیا احساس درد میکنید؟ احساس گناه و شرمساری دارید؟ آیا احساس عدم اعتماد به نفس، اضطراب و افسردگی میکنید؟
حالا این سخنرانی خوبی نخواهد بود، مگر اینکه درسهایی را که یاد گرفتم به اشتراک بگذارم. اگر بتوانیم دلیل انجام این بازیها را درک کنیم، میتوانیم راه را پیدا کنیم. چهار دلیل اصلی وجود دراد که چرا شما بازی میکنید:
اول اینکه بازی یک فرار موقتی محسوب میشود. پس از جدایی دشوار در سن 18 سالگی، بازی آنلاین به من راهی عالی برای فرار از این موقعیت داد. من به سادگی میتوانستم در بازیها غرق شوم و ساعتها بازی کنم.
دوم اینکه بازیها، اجتماعی هستند. زمانی که در خانه هستید و با دوستان خود به صورت آنلاین بازی میکنید، ماندن در خانه در جمعه شب، چندان بد به نظر نمیرسد. علاوه بر این بازیها یک سابقهی پاک و منزه در مقیاس اجتماعی ارائه میدهند. وقتی در جوانی مورد آزار و اذیت قرار بگیری موقعیت اجتماعی خدشهدار میشود. احساس میکردم مورد سوء تفاهم شده ام. پذیرفته نشدهام و بلد نبودم چگونه ان ار بر طرف کنم، حتی اگر بخواهم. بازی آنلاین این فرصت را به من داد كه بتوانم همانی باشم که میخواستم؛ هیچ کس گذشتهام را نمیدانست و من بر اساس تواناییام در بازی، نه بر اساس جایگاه اجتماعی فعلیام قضاوت میشدم.
این یک الگوی پیروزی است. پيروزیها، تجربهی موفقیت را چند برابر میکند. در نهایت اینکه شما پیشرفت خود را اندازهگیری میکنید و میبینید. وقتی در مدرسه هستید، برای بهبوود جایگاه اجتماعی خود تلاش میکنید. اما در اینجا آنلاین میتوانید پاداش تلاشهايي را كه انجام دادهايد ببينيد. در نظر بگریرید چه احساسی دارید وقتی بالاخره میتوانید پیشرفت را در چیزی ببینید؟ در نظر بگیرید که چه احساسی دارید وقتی هدفی که تعیید کردهای قابل دستیابی است؟ اگر این چهار زمینه را با هم ترکیب کنید شما یک روند بسیار اعتیاد آور خواهید داشت. پس باید چه کار کرد؟ چگونه این مشکل را بر طرف کنیم؟ اعتیاد به بازیهای ویدیویی عادتی است که در طول زمان ایجاد میشود و هر زمان که حوصلهتان سر میرود، تبدیل به فعالیت اصلی شما میشود. پس پدر و مادر! از شما شروع میشود. متاسفتم که بگویم، اما آی پد، پرستار جدید بچه نیست.
در مرحله بعد، بازیها به دلایل بسیار خاص انجام میشوند. به آنها در کسب مهارتهای اجتماعی کمک کنید و دست آخر اینکه آنها را به خاطر تمایلشان به انجام این بازیها تنبيه نكيند. از در دلسوزي و تشويق وارد شويد، نه قضاوت. ما پیش از حد درگیر این سوال هستیم که آیا این یک اعتیاد واقعی است یا نه، و از این موضوع مهم غافل شدهایم که چگونه به این افراد کمک کنیم که بازیهاي ويدويي را متوقف كنند؟ اما راه دیگری وجود دارد:
کسی که به بازی اعتتیاد دارد در واقع خود را در دامی گرفتار میبیند که نمیتواند از آن فراتر رود. اعتیاد به بازی با احساس فقدان آزادی، آنطور که میخواهید زندگی کنید و بر اساس شراط خودتان است که گاهی اوقات تنها چیزی که نیاز دارید، یک “اجازه” است. آزادی و اجازهی حرکت به چیزی که میخواهید اجازهی توقف بازیهای ویدویی. بنابراین من میخواهم یک چیز را درک کنید:
«شما اجازه دارید.»