از دهه 1970 به بعد مدافعه در فعالیتهای علمی مددکاری اجتماعی عمومی تلفیق و ترکیب شده است. مدافعه یا دفاع مفهومی است که مددکاران اجتماعی از مشاغل حقوقی وام گرفتهاند. زمانی که مددکار اجتماعی برای تحقق اهداف مددجو و دفاع از دلایل وی سخنگوی مددجو میشود در واقع نقش مدافع را بر عهده میگیرد.
چارلز گراسر میگوید که دفاع در مددکاری اجتماعی بیطرفانه نیست بلکه مددکار اجتماعی نظیر وکیل مدافع، نماینده و طرفدار مددجوست. مدافع استدلال میکند، بحث میکند، مداخله میکند و به نفع مددجو در محیط دخالت میکند.
مدافعه با میانجیگری متفاوت است. در میانجیگری مناقشه از طریق دادن و گرفتن حلوفصل میشود ولی در مدافعه، کوششهای مدافع غالبا به سمت تامین منافع مددجوست. مدافعه روز به روز به نقش مددکاری اجتماعی نزدیکتر میشود. مددکاران اجتماعی قبل از اینکه در دفاع درگیر شوند باید مطمئن شوند که قرارداد روشن و محکمی را با مددجو منعقد کردهاند. وکلا و مددکاران اجتماعی هر دو در نقش مدافعه برای مددجو ظاهر میشوند اما نقش مدافعه در مددکاری اجتماعی با نقش مدافعه در مراجع حقوقی معادل نیست.
در مددکاری اجتماعی مدافع ضمن توجه به خواستههای مددجو باید منافع اجتماعی را نیز مد نظر قرار دهد در صورتی که وکلا باید در چارچوب سیستم حقوقی به هر طریقی در جهت پیشبرد و دفاع از موقعیت موکل خود عمل نمایند.
مدافعه در موقعیتی پیش میآید که مخالفت یا مقابلهای وجود دارد یا تصمیمی گرفته شده که مددجو آن را نامطلوب میداند یا اقدامی صورت گرفته که مددجو از آن ناراضی است در این شرایط احساسات مددجو که در اینباره برای او چه اتفاقی افتاده یا چه اتفاقی نیفتاده عنصر مهمی است. عامل مهم دیگر فرایندی است که باید دنبال شود تا احساسات مددجو مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و اگر مخالفتی وجود داشته باشد مددکار اجتماعی شروع به مدافعه میکند.
ما به عنوان مددکار اجتماعی باید هوشیار باشیم که از لحاظ انسانی خود را با انچه اتفاق افتاده مخالف ببینیم نه اینکه خود را مخالف افراد دیگر بدانیم و باید از قرار دادن یک مددجو در مقابل مددجوی دیگر یا مددجو علیه همکاران دیگر خود خودداری کنیم. مدافعه با کشمکش و مبارزه همراه است و اگر مددکاران اجتماعی حرفهای در جریان دفاع کردن.
نکات زیر را رعایت نکنند ممکن است کارشان به شکست بیانجامد.
باید با دقت گوش دهند.
اقداماتشان را توضیح دهند و توجیه کنند.
به طور کلی دیدگاه مدافعه در پی آن است تا علایق و منافع مراجعان بیقدرت را به افراد قدرتمند و ساختارهای اجتماعی نشان دهد. (مدافعه در بعد نمایندگی)
مدافعه از افراد به 2 شیوه اصلی و مختلف صورت می گیرد:
صحبت کردن به نفع آنها
تفسیر کردن وضعیت افراد بی قدرت و محروم و نشان دادن آن به کسانی که در قدرت هستند.
انواع مختلف رویکرد های مدافعهای:
مدافعه شهروندی:
این نوع مدافعه از آمریکا شروع شده و هدف آن اجرای عدالت است. این رویکرد براساس فرد با فرد است و هنگامی صورت میگیرد که مددکاران اجتماعی با فردی که نمیتواند به دلیل ناتوانی جسمی یا آموزشی به نفع خود صحبت کند دوستی و همراهی کرده و از نظرات وی مطلع میشوند و در جایی که لازم باشد نظرات او را مطرح میکنند. مزایای این مدافعه یکی اقتصادی بودن آن است و دیگری روابط مداومی است که مدافع را قادر میسازد در طی زمان آشنایی دقیقی با نظرات مددجو پیدا کند و درجهت پیشبرد آن بکوشد.
خود مدافعهای:
این رویکرد برای پرداختن به برخی از مشکلات ناشی از مدافعه شهروندی طراحی شده است تا از طریق آموزش و مدافعه گروهی، افراد برای دفاع از خود مهارتهای را بیاموزند.
مدافعه گروهی:
عبارت است از گردهمایی افراد دارای علایق مشترک با هدف برآورده کردن علایق خود از طریق اقدام گروهی
شکلهای مختلف مدافعه:
فرد دولینو و همکارانش 4 نوع خدمت مدافعهای را برای مراجعان مشخص میکنند که عبارتند از:
حمایت از افراد آسیبپذیر
فراهم کردن حمایت به گونهای که کارکرد اجتماعی افراد افزایش یابد
حمایت از خواستههای مراجعان و پیشبرد آنها
پرورش هویت و کنترل
مدافع به 2 صورت میباشد:
مدافعه موردی: این نوع مدافعه در پی حقوق رفاهی افراد و خانوادههاست
مدافعه حقوقی: این نوع مدافعه در پی تغییر اجتماعی به نفع گروهها و اهدافشان میباشد
نتيجه advocacy در افراد:
- افزايش احساس قدرت فرد
- افزايش اعتمادبهنفس
- افزايش توانايی ابراز وجود
- به دست آوردن حق انتخاب بيشتر
تعريف Schneider & Lester از نقش مدافعه در مددكاری اجتماعی:
نمايندگی متقابل (دوجانبه) و منحصربفرد مراجعان و يا يك مسأله در يك تلاش دسته جمعی برای حل تأثيرگذار مسأله به شكل سيستماتيك در سيستمها غير عادلانه (unjust) يا بیمسئوليت (unresponsive)
نكات كليدی تعريف schneider & Lester :
- به شكل صريح به موضوع فشار آوردن به تصميم گيرندگان اشاره میكند.
- از نظر آنان مدافعه، يك تأثير سيستماتيك است.
- آنها برای مدافعه در سطح گروه نام cause advocacy را میگذارند.
- مفهوم نمايندگی متقابل و منحصربهفرد
تعريف Henderson & Pochin از نقش مدافع در مددكاری اجتماعی:
مدافعه فرآيند شناسايی و نمايندگی ديدگاهها و نيازهای يك فرد، جهت تضمين حقوق و منافع قول داده شده به وسيله فردی كه با آن نيازها تعارض دارد، میباشد.
نكات كليدی تعريف Henderson & Pochin:
- Advocacy را به عنوان نمايندگی و مطمئن شدن از رسيدن صدای مراجع معرفی میكنند.
- اقدام برای دفاع به معنی ”اقدام برای كمك به افراد تا آنچه را میخواهند بگويند“ به كار برده شده است.
- هدف تنها نمايندگی ديدگاههای ديگران نيست بلكه توانا ساختن (enabling) افراد است تا خودشان صحبت كنند.
- نظر ”انحصار“ در روابط بين مددكار اجتماعی (به عنوان مدافع) و مراجع را تصريح میكنند.
رویکرد مدافعه:
مدافعه تا حدی بخشی از فعالیت توانمندسازی است زیرا به طور کلی این شیوه را میتوان به منظور بحث و گفتگو درباره منابع یا تغییر و تفسیری که گروههای قدرتمند جامعه درباره مراجعان به عمل میآورند، به کار گرفت. همچنین مدافعه از تاریخ طولانی به مثابه جنبهای از فعالیت درباره حقوق رفاهی بوده و جنبه اساسی اقدامات مددکاران اجتماعی به نفع مددجویانشان در داخل مؤسسات یا در ارتباط با مؤسسات دیگر میباشد.
"شرادن" و همکارانش معتقدند که مدافعه با رویکرد مشارکتی میتواند منجر به درگیر کردن مراجعان، سازمانهای اجتماعی و افراد متخصص در اتحادها و ائتلافها در جریان مدافعه گردد. در مدافعه مددکاران اجتماعی از گروههایی از افراد که مشکل مشترکی دارند، حمایت کرده و آنان را سازماندهی میکنند تا از یکدیگر حمایت نمایند چرا که راه حلهای تازه برای مشکلات و نظرات و افکار جدید درباره خدمات لازم و مناسب غالبا از همین گروهها برمیخیزد (با توجه به اینکه مددجویان، متخصص در زمینه مشکل خود میباشند) و این گروهها یا خودشان خدمات را به وجود میآورند یا اینکه مؤسسات را تحت فشار قرار میدهند تا فعالیتها یا اقداماتشان را تغییر دهند.
علاوه بر آن مشارکت مددجویان در امور مربوط به آنها، نشان دهنده ارزشمندی مردم سالاری را در مددکاری اجتماعی بوده و ضمانت اجرائی امور را افزایش میدهد چرا که افراد بیشتر تاثیر گذارند تا تاثیر پذیر. همچنین مشارکت باعث میشود جنبههای قدرت الگوی پزشکی سنتی در مددکاری اجتماعی را حذف نماید.
نظریه "درماندگی آموخته شده" باربر بیان میکند که اگر افراد تجربیات مهمی داشته باشند که نشان میدهد هر کاری که آنها انجام میدهند هیچ تاثیری بر اتفاقاتی که برایشان میافتد ندارد، آنان این انتظار را در خود شکل میدهند که اقداماتشان به طور کلی هیچ نتیجه مفیدی در بر نخواهد داشت در نتیجه تواناییشان را برای رفتار سودمند و کارآمد در موقعیتهای دیگر از دست خواهند داد و ممکن است انگیزه خود را از دست بدهند، مضطرب و افسرده شوند و در تفکر و یادگیری دچار ضعف گردند.
این مطلب با برخی عقاید "سولومون" درباره بیقدرتی هم راستا است. مددکار اجتماعی در کار با این افراد (در نقش مدافع) باید به این مساله آگاهی داشته باشد. شکلی از مدافعه در پاسخ به این بیقدرتی طبق نظریه "غنیسازی محیطی" «باربر» میباشد یعنی فراهم کردن تجربیاتی برای این افراد تا بر موقعیتها کنترل داشته باشند و در آن موقعیتها به نتایج موفقتری دست یابند.
شکل دیگری از رویکرد مدافعه، عادیسازی نقش اجتماعی میباشد. این شکل از خط مشی در پی آن است که برای افرادی که در مؤسسات زندگی میکنند محیطی را فراهم کند که به آنها سبک زندگی و نقشهای اجتماعی ارزشمندی را ارائه دهد که به سبک زندگی و نقشهای اجتماعی افراد خارج از مؤسسات نزدیک باشد. که این امر مستلزم سعی و تلاش در جهت تغییر نگرش در جامعه عمومی و در بین متخصصان است.
لازمه مشارکت مراجعان داشتن تفکر انتقادی و بحثهای انتقادی است، چرا که از این طریق میتوان وارد واقیت ذهنی فعلی آنان شد و واقعیتهای ذهنی را همراه با آنان مورد بررسی قرار داد در نتیجه مددجویان میتوانند موقعیتهای مختلفی را ببینند که واقعیتهای ذهنیشان کنترل آنان بر محیط را محدود میسازد. برای این منظور مشارکتکنندگان (مددجویان) باید به ترتیب قدمهای زیر را بردارند و مددکاران اجتماعی میتوانند با طرح مشکل (مصاحبه انگیزشی) به این مساله کمک نمایند:
توصیف: شما چه چیزی را میبینید که اتفاق افتاده است؟
تحلیل: چرا این وضعیت پیش آمده است؟
مشکلات مربوطه: این وضعیت منجر به چه مشکلاتی شده است؟
علل ریشهای: چه عواملی منجر به این مشکلات شده است؟
برنامهریزی اقدام: ما درباره این وضعیت چه اقداماتی می توانیم انجام دهیم؟
در نتیجه مراجعان همراه با حمایت اجتماعی شبکههای جمعی وارد مرحله دگرگونی و تغییر از وابستگی به استقلال میرسند و از طریق گفتگو در محیط و موقعیتی که سرشار از اعتماد و امنیت است دست به "اقدام عملی" میزنند، یعنی اقدام نمودن و تجربه کردن واقعیتی که از اقداماتشان حاصل میگردد. در نتیجه این واقعیت بر اقدامات بعدیشان اثر میگذارد و باعث ابراز وجود و احساس ارزشمندی (validation) میگردد.
آرزو دولت فرد_مددکار اجتماعی
دیدگاه خود را بنویسید