خانواده، به عنوان اصلیترین بنیان جامعه محلی است که افراد پس از تولد اولین نقشهای اجتماعی را در آن تجربه کرده و میپذیرند. خانواده یک فرد اصلیترین نقش را در شیوهی تفکر و سلامت روان و عاطفه او در تمام طول زندگیش دارد.
چنانچه خانواده نیازهای اساسی فرزند را برآورده نموده و فضای آرام و سالمی را برای رشد و پرورش او تامین کند، کودک از سلامت روانی بالایی برخوردار بوده و در تمام طول زندگی خود از تاثیرات مثبت آن برخوردار خواهد بود. و برعکس اگر خانواده به عنوان اولین محل رشد، بنیان سست و ناامنی برای کودک داشته و نیازهای روانی و عاطفی کودک را به صورت سالم برآورده نکند، این امر در تمام زمینههای زندگی او تاثیر منفی داشته و اثرات منفی آن تمام جوانب زندگی او را تحت تاثیر قرار خواهد داد. نقش خانواده در رشد و سلامت روان افراد از جهات مختلف قابل بررسی است در زیر به مواردی از حوزههای سلامت روان که خانواده نقش به سزایی در شکلگیری آن دارد اشاره میشود.
شکلگیری خودباوری و عزت نفس
یکی از مهمترین شاخصههای برخورداری از سلامت روانی، میزان احساس خود ارزشی و حفظ عزت نفس افراد است. اعضای خانواده و مخصوصا والدین اولین کسانی هستند که کودک با آنها ارتباط برقرار میکند. کودک به طور ناخوداگاه تمامی رفتارها و طرز فکر والدین خود را بدون هیچ گونه چون و چرا به عنوان درستترین اصول زندگی، پذیرفته و از آنها تقلید میکند. تا جایی که اعتماد به نفس و میزان احساس خودارزشی او به شدت تابع رفتار و طرز فکر والدین در مورد اوست.
نوع رفتار و طرز فکری که والدین کودک با او دارند، میتواند تعیین کنندهی نوع رفتار کودک با خودش و طرز فکر او در مورد خود باشد. چنانچه والدین طرز رفتار پرخاشگرانه، ایرادگیر یا سختگیری بیش از حد نسبت به کودک داشته داشته باشند اعتماد به نفس کودک تخریب شده و اثرات بسیار زیان باری در تمام ابعاد زندگی او خواهد داشت.
شیوه تفکر و جهان بینی فرد
خانواده نقش بسیار مهمی در شیوهی تفکر فرد و جهان بینی او دارد. چنانچه والدین و اعضای خانواده افرادی مثبت اندیش بوده و توانایی و جسارت حل مسائل مختلف را در زندگی خود داشته باشند کودک به صورت خودکار فردی مثبت نگر و پرجرات بار میآید. شیوهی تفکر فرد و جرات و جسارتی که در برابر وقوع اتفاقات مختلف از خود نشان میدهد مستقیما بر سلامت روانی او تاثیر میگذارد. چرا که هر چقدر مثبتنگری و ویژگیهای یک کاراکتر شخصیتی توانمند در فرد بالا رود چنین فردی از سلامت روانی بالایی برخوردار خواهد بود و این امر عاملی مهم در سلامت روان است که شکلگیری آن به شدت تحت تاثیر طرز تفکر و نگرش خانواده است.
شکلگیری نظام ارزشی و باورها و اعتقادات فردی
باورها و اعتقادات فردی نسبت به خود و تمام جوانب مهم زندگی و به صورت کلی نظام ارزشی یک انسان، در صورت صحیح و کارآمد بودن میتواند سلامت روان او را در زندگی افزایش دهد. شکلگیری نظام ارزشی هر فرد وابسته به نظام ارزشی خانواده و محیطی که در آن رشد کرده و افرادی که با آنها ارتباط داشته است میباشد. البته باید در نظر داشت که باورها و اعتقادات و ارزشهای هر فرد بسته به محیط اطراف او همواره میتواند تغییر کند و موضوع ثابت و دائمی نیست اما خانواده به عنوان اولین سازمانی که یک انسان در آن حضور مییابد تا حد بسیار زیادی تعیین کنندهی نظام ارزشی اوست.
به عبارت سادهتر، آنچه که برای خانواده و اجداد شما به عنوان یک ارزش محسوب شود احتمالا برای خود شما نیز همین گونه است مگر آن که به دلیل بالا رفتن سطح آگاهی یا تغییر محل زندگی و روابط اجتماعی، باورهای شما تغییر کند. نظام ارزشی و باورهای اصلی یک فرد چنانچه مثبت و کارآمد و در خدمت رفاه حال او نباشند میتوانند برای سلامت روان او زیان بار بوده و زندگی او را دچار نارضایتیها و ناآرامیهای بسیار نمایند، هرچند اگر این نظام ارزشی و ساختمان باورها را از اجداد دور و نزدیک و خانوادهی خود به ارث برده باشد.
ارضای نیازهای روانی و عاطفی
خانواده به عنوان مامنی برای آرامش و صلح، از جهت برآورده ساختن نیازهای عاطفی و روانی فرزندان محسوب میشود. چنانچه نیازهای عاطفی فردی در خانواده برآورده نشود این امر ضربات سختی بر پیکرهی روان او وارد ساخته و باعث میشود فرد از لحاظ عاطفی به بلوغ لازم نرسد.
نداشتن بلوغ عاطفی و تلی از نیازهای عاطفی برآورده نشده از جهات مختلف، ناکامیهای بسیاری در زندگی و ارتباطات افراد ایجاد کرده و موجب از دست رفتن آرامش و سلامت روانی فرد در طول زندگی خود میشود. از این رو خانواده نقش بسیار مهمی در براورده ساختن نیازهای عاطفی افراد و تامین سلامت روان آنها از این طریق دارد.