افرادی که دارای روابط صحیح معنادار نیستند به بزهکاری اجتماعی روی میآورند.
طبق نظریه انتخاب انسانها به دو دسته شاد و ناشاد تقسیم میشوند که انسانهای شاد در ارتباطات خود موفق بوده و اهداف خود را میشناسند و انسانهای کامیابی هستند.
روابط معنادار شامل روابط بین والدین و فرزندان، زن و شوهر، مدیر و کارمند و شاگرد و معلم میشود. عده زیادی تحت عنوان انسان ناشاد، در روابط خود دچار مشکل هستند. مهمترین مشکل در روابط معنادار کنترل بیرونی است یعنی دچار روابطی هستند که سعی در تغییر یکدیگر دارند و چون موفق نمیشوند انسانهایی ناشاد هستند و هدف زندگیشان را کم میکنند و دلگرمی برای ادامه زندگی ندارند و برای انجام هر فعالیتی احساس بیانگیزگی میکنند.
گروه دیگری از افراد ناشاد در جستجوی بازسازی روابط معنادار خود به دنبال راهکار میگردند که این خود در کاهش ناشادی افراد تاثیر بسزایی دارد. افرادی که به بزهکاری اجتماعی روی میآورند. دسته دیگری از افراد ناشاد هستند که هیچ رابطه صحیح معناداری ندارند. در واقع هیچ فرد مهم و دوست داشتنی در زندگیشان وجود ندارد تا احساس پشتیبانی کنند و بتوانند مسئولیت زندگیشان را برعهده بگیرند.
کیفیت رابطه این دسته از افراد به قدری نامناسب است که به دنبال لذتهای متعارف و رابطه صحیح، درگیر مواد مخدر و روابط جنسی بدون عشق و هرگونه آسیب اجتماعی میشوند در واقع تنشهای خود را از این طریق خالی میکنند و هیچ اثری از علاقه انسانی در روابطشان وجود ندارد. این افراد کامل گیج و بلاتکلیف و ناشادند که هیچ رابطه لذتبخشی ندارند و کاملا از روابط انسانی فراری و منزوی هستند.
این افراد به دلیل نگرش غلط نسبت به افراد زندگی، از رفتارهای ضد اجتماعی خود راضی هستند زیرا تنش و خشم خود را از ناکامیها و اتفاقاتی که برایشان افتاده به این صورت تخلیه میکنند و در قبال جامعه و خانواده افراد زندگی خویش هیچ احساس مسئولیتی نمیکنند.
مهین عوضزاده_مشاور خانواده