آمادگی كودكان برای ورود به مدرسه و موفقيت بعدی آنها در تحصيل، با جنبههای مختلف تحول آنها مرتبط است. در گذشته عقيدهی بسياری از صاحب نظران، بر اين بود كه ورود كودكان به دبستان، آغاز يادگيری و شكوفايی آنها در همهی ابعاد رشد است. اما امروزه در پرتو تلاش صاحب نظران مختلف، مسير تفكر و برنامهريزی، به سمت بارور كردن آموزشهای پيش از دبستان به عنوان پيش نياز ورود كودكان به مدرسه تغيير كرده است.
بسياری از فلاسفهی تعليم و تربيت (نظير افلاطون، ارسطو، كمينوس، روسو و …) بر اهميت آموزش و پرورش از سالهای اوليه (و حتی از دامان مادر) تاكيد كردهاند. فروبل اعتقاد داشت كه سالهای اوليه زندگی، سالهايی است كه پايه و اساس تحول سالهای بعدی را تشكيل میدهد.
بارها بر ضرورت توجه به آمادگیهای روانی_حركتی كودكان در دورهی پيش از دبستان تاكيد شده است. سالهای اوليّه كودكی به عنوان مرحله ايدهآلی برای يادگيری مهارتهای حركتی شناخته میشود، سپس قابليتها و توانايیهای كودكان از نظر آموزش و يادگيری مهارتهای روانی_حركتی مّد نظر قرار میگیرد.
برنامههای حركتی و بازیهای هدفمند همراه با ساير فعاليتهای پرورشی، بستری مناسب برای تمرين و تكرار برخی مفاهيم ذهنی و شناختی در دوره پيش دبستانی است. حركت وسيلهای برای برقراری ارتباط و آموزش است، و با آن میتوان مفاهيم اوليهی وزن، جهتيابی، شكل، كميّت و كيفيت، زمان و مكان و حتی ادراك فضا را به كودكان آموزش داد. زيرا آموزش نظری صرف برای كودكان پيش دبستانی خسته كننده است. اصطلاح روانی_حركتی در برگيرنده همه حركات ارادی قابل مشاهده انسان است.
خصوصيت يكسان همهی رفتارهايی كه در حيطه روانی_حركتی قرار میگيرند اين است كه:
اول همگی اعمال ارادی و قابل مشاهده يا الگوهای عملی است كه به وسيلهی يادگيرنده به اجرا در میآيند.
دوم مربی آنها را به عنوان بخش اصلی هدفهای آموزشی برنامههايی كه برای آموزش دانش آموزان خود تعيين میكند، انتخاب مینمايد.
بازتابهای فطری كودك در طی يك سری مراحل تدريجی، از شكل انعكاسی خارج شده و كودك سرانجام با هماهنگی دست، پا، چشم و ساير اعضای بدن به مهارتهايی دست میيابد كه پايه و اساس هوش او را تشكيل میدهد. در نظريه گزل مهارتهای روانی– حركتی و سازگاری با يكديگر رابطهای نزديك دارند، زيرا كودكی كه در مهارتهای حركتی ضعيف باشد، ممكن است در سازگار شدن با محيط پيرامون و همسالان مشكل پيدا كند.
آموزش مهارتهای حركتی حتی در مورد كودكان دارای تأخير حركتی نيز مفيد است. به طور مثال گويا كلا برنامهی درمانی_حركتی را به دو گروه از كودكان دارای تاخير حركتی يا در خطر تاخير حركتی، به روش مداخله مبتنی بر فعاليّت و آموزش مستقيم آموزش داد. وی دريافت كه مداخله مبتنی بر حركت (كه به آسانی با موقعيت آموزشی سازگاری شود) برای آموزش پيش دبستانی مفيد است؛ و موجب بهبود مهارتهای جنبشی_حركتی و كنترل شی میشود.
مریم رضایی_کارشناس روانشناسی